اوضاع خاورمیانه
براساس عقیده مسیحیان، سرزمینهای مقدس از این نظر که مکان تولد، زندگی، به صلیبکشیده شدن، و عروج عیسی مسیح به سوی خدا است اهمیت فراوانی برای آنان دارد. پس از رسمیشدن مسیحیت در امپراتوری روم توسط کنستانتین یکم در سال ۳۱۳ و تقسیم امیراتوری و تشکیل امپراتوری روم شرقی، سرزمینهای مقدس به طور غالب مسیحی شدند.[۸][۹] کلیساهای متعددی در جاهای مهم این سرزمین ساختهشدند و یادوارههایی برای وقایع زندگی عیسی مسیح برگزار میکردند. در باور مسلمانان بیتالمقدس از این جهت که مکان معراج پیامبر اسلام است از اهمیت ویژهای برخوردار است و سومین مکان متبرک، پس از مکه و مدینه، به شمار میرود. حضور مسلمانان در سرزمینهای مقدس از قرن هفتم با فتح شام در زمان ابوبکر و عمر آغاز شد. موفقیتهای مسلمانان، بویژه حملات ترکان سلجوقی، فشارها را بر امپراتوری روم شرقی و کلیسای ارتدکس شرقی که ادعای حاکمیت بر این سرزمین را داشت افزایش میداد. بیتالمقدس برای یهودیان به خاطر آنکه دیوار ندبه را در خود جای داده از اهمیت تاریخی و مذهبی خاصی برخوردار است. دیوار ندبه در باور یهودیان آخرین بازمانده معبد دوم است و یهودیان بیتالمقدس را سرزمین اجدادی خود میدانند و آن را از زمان خرابی در سال ۷۰ بعد از میلاد[۱۰] و اشغال در ۱۳۶ بعد از میلاد زیارت میکنند.
تخریب کلیسای مقبره مقدس توسط خلیفه فاطمی حاکم بأمرالله در سال ۱۰۰۹ عامل دیگری بود که در تغییر نگاه غرب به شرق تاثیر داشت. جانشین او در سال ۱۰۳۹ مبالغ هنگفتی از امپراتوری روم شرقی دریافت کرد تا به آنها اجازه ساخت دوباره کلیسا را بدهد.[۱۱] پس از بازسازی کلیسا زائران مسیحی دوباره اجازه ورود به سرزمینهای مقدس را یافتند. سرانجام مسلمانان دریافتند که ثروت بیتالمقدس به خاطر درآمد حاصل از زیارت است و درنتیجه از آزار زائران مسیحی دستکشیدند. با اینحال خشونت سلجوقیان یکی از دلایل حمایت از شکلگیری جنگهای صلیبی در جهان مسیحیت شد.[۱۲]
اوضاع اروپای غربی
سرچشمههای اصلی جنگهای صلیبی در اوضاع اروپای غربی و ضعف امپراتوری روم شرقی در برخورد با موج جدید حملات ترکان مسلمان سلجوقی نهفتهاست. در سال ۱۰۶۳ پاپ الکساندر دوم مبارزان مسیحی را که در اندلس بر علیه مسلمانان کشته میشدند را مورد آمرزش خود قرار داد. درنتیجه در میان مردم برای درخواستهای جنگ توسط امپراتوری روم شرقی که از جانب سلجوقیان تهدید میشدند آمادگی ذهنی وجود داشت. درسال ۱۰۷۴ امپراتور میخائیل هفتم از پاپ گرگوری هفتم و در سال ۱۰۹۵ امپراتور آلکسیوس یکم از پاپ اوربان دوم درخواست کمک در قبال حملات مسلمانان کردند.
همچنین جنگهای صلیبی مجرای فوران پارسایی شدیدی بود که در اواخر قرن ۱۱ در میان عامه مردم گسترش یافتهبود. یک سرباز صلیبی پس از سوگند رسمی، یک صلیب از پاپ یا نماینده رسمی او دریافت میکرد و سرباز رسمی کلیسا محسوب میشد. این نکته تا حدی به خاطر کشمکش بین کلیسا و حکمرانان بود که از سال ۱۰۷۵ آغاز شدهبود و در حین جنگ صلیبی اول نیز جریان داشت. هر دو گروه تلاش میکردند تا نظر مردم را به نفع خود سوق دهند و در نتیجه یک سری جنگهای خانمانسوز ایجاد شد. نتیجه این کشمکش آگاهی قشر مذهبی مسیحی و مشارکت بیشتر در امور مذهبی بود که با تبلیغات مذهبی شدت مییافت و پشتیبان جنگ برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از مسلمانان بود. مسیحیان خداترسی که گناهانی مرتکب شدهبودند شرکت در جنگهای صلیبی و آمرزیدهشدن گناهان را راهی برای فرار از جاودانه شدن در جهنم میدیدند. اینکه چه اعمالی سبب بخشیدهشدن گناهان میشود و آیا کشتهشدن لازم است از بحثهای داغ در زمان جنگهای صلیبی بود. براساس سخنرانیهای پاپ اوربان دوم آمرزش فقط نصیب کسانی میشد که در جنگ برای بازپسگیری بیتالمقدس کشتهمیشدند و اگر لشکر صلیبی موفق بازمیگشت دیگر آمرزشی اعطا نمیشد.
سقوط آندلس [ویرایش]
نقشه شبه جزیره ایبری در زمان سلسله مرابطان در قرن ۱۱. دولتهای مسیحی مشخص شده در نقشه عبارتند از: Aragón, Castile, Leon, Navarre, و Portugal
نوشتار اصلی: سقوط آندلس
در سال ۱۰۹۵ زمانی که مسیحیان اروپایی به آغاز جنگهای صلیبی تشویق میشدند، شاهزادگان اروپایی به مدت یک قرن با موفقیتهای روزافزون در حال جنگ با مسلمانان در شبه جزیره ایبری و بیرون راندن آنان بودند. برتری پادشاهی لئون بر موروها در نبرد تولدو در سال ۱۰۸۵ اتفاق مهمی بود که در این دوران افتاد؛ هرچند سقوط آندلس در سالهای آینده به وقوع پیوست. جدایی و تفرقه بین امیران مسلمان دلیل اصلی این شکستها بود.[۱۳]
بااینکه تسخیر اندلس بزرگترین واکنش اروپاییان به فتوحات مسلمانان بود اما واکنشهای دیگری نیز وجود داشت. در سال ۱۰۵۷ ماجراجوی نرمن رابرت گیسکارد کالابریا را که زمانی جزء قلمرو روم شرقی بود را فتح کرد و در مقابل مسلمانان سیسیل از آن دفاع میکرد. دولتهای دریایی پیزا، جنوا، و کاتالونیا با پایگاههای مسلمانان در مایورکا در جنگ بودند و سواحل ایتالیا و کاتالونیا را از دست مسلمانان آزاد میکردند. با توجه به این موفقیتها مسیحیان به یاد سرزمینهای قدیمیشان میافتادند. مسلمانان سرزمینهای مسیحینشین سوریه، لبنان، فلسطین، و مصر را فتح کردهبودند و در میان مسیحیان انگیزه بسیاری برای استجابت دعوت امپراتور روم شرقی آلکسیوس یکم برای بازپسگیری این سرزمینها ایجاد شدهبود.
نظریه جنگ مشروع [ویرایش]
در طول مدت پاپی، پاپ گرگوری هفتم به شدت درگیر قبولادن این نکته بود که از نظر دینی میتوان در راه خدا خون مردم را ریخت. برای پاپ مهم بود که زائران مسیحی به سرزمینهای مقدس مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند. قدیس آگوستین، الگوی فکری پاپ گرگوری، در کتاب «شهر خدا» استفاده از زور را برای خدمت به خدا تشریح کردهبود و گرگوری که خود را رهبر اروپا میدید دیدگاه مسیحی «جنگ مشروع» را در جهت افزایش قدرت خود میدید. دولتهای شمال اروپا وابسته به رم میشدند و شوالیههای دردسرساز آنان مشغول جنگ میشدند، کاری که برای آن مناسب بودند. تلاشهای قبلی کلیسا برای ایجاد چنین خشونتی با استفاده از مفهوم «صلح خدا» آنطور که انتظار میرفت نتیجه ندادهبود. در جنوب رم، نرمنها با انرژی بسیار با عربها در سیسیل و با امپراتوری روم شرقی میجنگیدند. تسلط لاتینها (در مقابل روم شرقی یونانی زبان) بر شام میتوانست ادعای پاپ بر برتری بر اسقف اعظم قسطنطنیه را پشتیبانی کند، ادعایی که منجر به جدایی شرق و غرب در سال ۱۰۵۴ شده بود. پاپ برای رسیدن به این هدف خود به نیروهای نظامی فرانک احتیاج داشت.
آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد به طرز فاجعهباری سپاه روم شرقی را به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارم شکست داد و وی را اسیر کرد. در این نگاره آلپ ارسلان با نهادن پای خود بر گردن امپراتور رومانوس او را تحقیر میکند.
ضعف امپراتوری بیزانس [ویرایش]
نوشتار اصلی: نبرد ملازگرد
در سال ۱۰۷۱ آلپ ارسلان سلطان سلجوقی در نبرد ملازگرد به طرز فاجعهباری سپاه روم شرقی را به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارم شکست داد که در نتیجه آن روم شرقی بسیار ضعیف شد و قلمرو آن در آسیا به نواحی غربی آناتولی اطراف قسطنطنیه کاهشیافت. بعدها در زمان ملکشاه مسلمانان توانستند دمشق، بیتالمقدس و برخی نواحی دیگر در شام را تصرف کنند. یکی از نشانههای آشفتگی روم شرقی پس از این جنگها درخواست کمک آلکسیوس یکم از دشمنش پاپ بود. ولی گرگوری درگیر کشمکشها بین پاپ و پادشاهان اروپایی بود و نمیتوانست از امپراتور آلمان درخواست جنگ کند. درنتیجه جنگ صلیبیای به وقوع نپیوست.
در نظر پاپ اوربان دوم -جانشین پاپ گرگوری- یک جنگ صلیبی میتوانست پادشاهان مسیحی را با هم متحد، مقام پاپی او را تقویت کند و احتمالا مناطق شرقی را تحت تسلط او درآورد. آلمانیها و نرمنهای ناراضی را نباید عامل اصلی شروع جنگهای صلیبی دانست؛ بلکه عامل اصلی را باید در افکار پاپ اوربان دوم جستجو کرد.
پاپ اوربان دوم [ویرایش]
اثر تذهیبی متعلق به قرن ۱۵ام که پاپ اوربان دوم را در حال موعظه جمعیت برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس نشانمیدهد.
دلیل مستقیم شروع جنگ صلیبی یکم درخواست کمک امپراتور روم شرقی آلکسیوس یکم از پاپ اوربان دوم برای مقابله با پیشرویهای مسلمانان در خاک امپراتوری روم شرقی بود. در سال ۱۰۷۱ روم شرقی در نبرد ملازگرد از مسلمانان شکست خورد که منجر به از دست دادن تمام آناتولی بهجز نواحی ساحلی شد. اگرچه تلاشها برای حل مناقشات بین کلیسای کاتولیک و کلیسای ارتدکس شرقی پس از جدایی شرق و غرب شکست خوردند اما آلکسیوس همچنان به کمک از جانب پاپ امیدوار بود.
پاپ اوربان دوم جنگهای صلیبی را در سال ۱۰۹۵ در شورای کلرمونت تعریف و آغاز کرد. او اصلاحطلبی بود که نگران بدکارانی بود که مانع موفقیت معنوی کلیسا و روحانیون مسیحی بود و احساس نیاز برای احیای مذهب در میان مردم میکرد. او توسط درخواست فوری آلکسیوس تحریک شد. تصمیم پاپ برای آغاز جنگهای صلیبی بر ضد مسلمانان به طرز ناگهانی در آخرین روز شورا اعلامشد. او از تمام شاهان اروپایی خواست تا جنگ برای بازپس گیری سرزمینهای مقدس را آغاز کنند. او تقدس بیتالمقدس و سرزمینهای مقدس را در کنار غارتها و هتک حرمتهای ترکان کافر قرارداد و با توصیف آزار و اذیت زائران خشم عمومی را برانگیخت. او همچنین خطر نظامی به مسیحیان روم شرقی را خاطرنشان کرد. او مسیحیان را موظف به شرکت در این امر مقدس کرد و قول داد همه آنهایی که به جنگ روند گناهانشان آمرزیده خواهدشد و آنهایی که در جنگ کشتهمیشوند مستقیما به بهشت داخل میشوند.[۱۴]
پاپ با تشویق به جنگ احساسات جنگجویانه غیرمذهبی فئودالها را نیز برانگیخت. او از بارونها خواست که به جای جنگ غیر مقدس در غرب اروپا در جنگ مقدس شرکت جویند. او به بارونها وعده ثروت، مالکیت زمین، قدرت، و شخصیت اجتماعی داد، و برای پرداخت همه این جوائز غلبه بر ترکان و عربها و گرفتن خراج از آنها را فرض کردهبود. او گفت که ترکان و اعراب به سادگی توسط نیروهای مسیحی شکست میخورند. وقتی او نطقش را تمام کرد، شنوندگان فریاد زدند «خدا این را میخواهد». این جمله بعدها شعار جنگی صلیبیون شد. پاپ اسقف لیپویی را مسئول ترغیب کشیشان به پیوستن به جنگ کرد.[۱۵] خبر آنکه جنگ بر علیه کفر با زیارت اماکن مقدسه توام خواهد بود و پاداش فراوانی برای زائران در زمین و آسمان خواهد بود به سرعت پخش شد. بلافاصله هزاران تن متعهد شدند که عازم جنگ صلیبی یکم شوند. سخنرانی پاپ اوربان دوم یکی از موثرترین سخنرانیهای تاریخ نامگرفتهاست؛ سخنرانیای که جنگهای مقدسی را برانگیخت و ذهن و قوای اروپاییان را برای دویست سال مشغول کرد.[۱۶]
پس از جنگ صلیبی یکم [ویرایش]
نخستین جنگهای صلیبی توسط مسیحیان پرشوری که احساس پارسایی میکردند انجام شد. این هیجان و خشم در کشتار یهودیان در کشاکش سفر اوباش در اروپا و برخورد خشن با مسیحیان ارتدوکس «تقرقه طلب» شرقی دیدهمیشود.
در قرن سیزدهم مسیحیان هیچگاه شور و خشم سابق را از خود نشان نمیدادند. پس از آنکه عکا برای آخرین بار در سال ۱۲۹۱ به دست مسلمانان افتاد و پس از نابودی کامل کاتارها در اوکیتانیا به دست صلیبیون، اعتقاد به جنگهای صلیبی توسط توجیههای پاپ برای جنگها داخلی در اروپا بیارزش شد.
شوالیههای یوحنای قدیس آخرین جنگجویانی بودند که صاحب سرزمینی برای خود بودند. پس از سقوط عکا آنها به جزیره رود رفتند و در قرن ۱۶ به جزیره مالت راندهشدند تا سرانجام توسط ناپلئون بناپارت از حکمرانی برکنار شدند.
فهرست جنگها [ویرایش]
نامگذاری سنتی تعداد جنگهای صلیبی را نه عدد بین قرون ۱۱ تا ۱۳ میداند. هرچند این نامگذاری بسیاری از لشکرکشیهای مهم را دربر نمیگیرد، مخصوصا آنهایی که در قرون ۱۴ تا ۱۶ رخ دادند. در حقیقت جنگهای صلیبی تا آخر قرن ۱۷ ادامه داشتند، مانند جنگ لپانتو در ۱۵۷۱، جنگ سنتگتهارد در ۱۶۶۴ و جنگ صلیبی در کندیا (کرت امروزی) در ۱۶۶۹. شوالیههای یوحنای قدیس تا زمان شکستشان از ناپلئون بناپارت به سال ۱۷۹۸ در دریای مدیترانه و مالت مشغول جنگ بودند. در همین دوره، جنگهای صلیبی کوچک بسیاری در شبهچزیره ایبری و مرکز اروپا برعلیه مسلمانان، خوارج مسیحی و پگانها در جریان بود.
جنگ صلیبی یکم (۱۰۹۵ تا ۱۰۹۹) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی یکم
مسیر حرکت جنگجویان صلیبی در جنگ صلیبی اول
در مارچ ۱۰۹۵ در شورای پیاچنزا، سفیران آلکسیوس یکم امپراتور روم برای حفاظت امپراتوری از حملات ترکان سلجوقی درخواست کمک کردند. بعدها در همان سال در شورای کلرمونت، پاپ اوربان دوم همه مسیحیان را برای جنگ علیه ترکان دعوت کرد، با این وعده که آنان که در این جنگ کشته میشوند آمرزش آنی از گناهانشان دریافت خواهند کرد[۱۷].
مبارزان صلیبی رسمی فرانسه و ایتالیا را در تاریخ ۱۵ اوت ۱۰۹۶ (تعیین شده توسط پاپ) ترککردند. سربازان از راه زمینی به قسطنطنیه رسیدند و مورد استقبال محتاطانه امپراتور بیزانس قرارگرفتند. با عزم به بازپسگیری سرزمینهای از دسترفته، سپاهی که عمدتا شوالیههای فرانسوی و نرمن تحت رهبری بارونها به سمت جنوب آناتولی تاختند[۱۸]. آنان در جنگهایی وحشیانه انطاکیه را در سوم ژوئن ۱۰۹۸ و سرانجام اورشلیم را در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ تصرف کردند. آنها چهار دولت صلیبی در ساحل فلسطین و سوریه تشکیل دادند[۱۹].
مبارزات [ویرایش]
قوای صلیبی با ترکها جنگیدند. تصرف انتاکیه به دست صلیبیان در اکتبر ۱۰۹۷ آغاز شد و تا ژوئن ۱۰۹۸ به طول انجامید. پس از تصرف شهر، مطابق رسم معمول برای شهرهایی که تسلیم نمیشدند[۲۰]، صلیبیون مسلمانان شهر را قتلعام، مساجد شهر را ویران و اموال شهر را غارت کردند[۲۱]. هرچند بلافاصله، لشکر بزرگ کمکی مسلمانان به رهبری کربغا صلیبیان پیروز را در انتاکیه محاصره کرد. بهموند یکم توانست محاصره را در ۲۸ ژوئن بشکند و صلیبیان گرسنه به سمت جنوب حرکت کردند تااینکه تنها با بخشی از نیروهای اولیه به اورشلیم رسیدند[۲۲].
تصرف اورشلیم [ویرایش]
نوشتار اصلی: تصرف اورشلیم (۱۰۹۹)
گادفری بوین شوالیه فرانسوی فرمانده جنگ صلیبی یکم و بنیادگذار پادشاهی اورشلیم.
در دفاع از اورشلیم، یهودیان و مسلمانان باهم در برابر فرانکهای مهاجم جنگیدند. اما ناموفق بودند و در ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹ صلیبیان وارد شهر شدند.[۲۱] صلیبیان باقیمانده یهودیان و مسلمانان شهر را قتلعام نموده، مساجد را ویران کرده و شهر را غارت نمودند.[۲۳] مورخی نوشتهاست که «انزوا، ترس و بیگانگی»[۱] احساس شده توسط فرانکهای دور از خانه به توضیح قساوتهای آنان کمک میکند؛ قساوتهایی مانند آدمخواری پس از محاصره معره نعمان در سال ۱۰۹۸.[۲۴] در نتیجه جنگ صلیبی اول، دولتهای صلیبی کوچک متعددی تشکیل شد که از همه مشهورتر پادشاهی اورشلیم بود. در پادشاهی اورشلیم حداکثر ۱۲۰٬۰۰۰ فرانک (اکثرا فرانسویزبان و مسیحی از اروپای غربی) بر ۳۵۰٬۰۰۰ یهودی، مسلمان و مسیحی شرقی که از زمان سلطه اعراب بر منطقه در سال ۶۳۸ در آنجا بودند حکمرانی میکردند.[۲۵]
همچنین صلیبیان تلاش کردند تا شهر صور را نیز تسخیر کنند اما از مسلمانان شکست خوردند. مردم صور از ظاهر الدین اتابک والی دمشق در قبال تسلیم صور به او درخواست کمک در برابر فرانکها کردند. بعد از شکست فرانکها از ظاهر الدین مردم صور شهر را تسلیم نکردند و او به سادگی در جواب گفت «آنچه من انجام دادهام فقط برای خدا و مسلمانان بوده نه برای کسب ثروت یا پادشاهی.»[۲۶]
پس از تسخیر اورشلیم صلیبیان چهار دولت تشکیل دادند: پادشاهی اورشلیم، بخش رها، شاهزادگی انتاکیه و بخش طرابلس.[۲۳]. در ابتدای امر به دلیل اختلافات داخلی مسلمانان کارهای اندکی در مقابل صلیبیون انجام دادند.[۲۷] سرانجام مسلمانان شروع به متحدشدن تحت رهبری عمادالدین زنگی کردند. او با آزادسازی رها در سال ۱۱۴۴ شروع کرد. رها اولین شهری بود که بهدست صلیبیون افتاد و اولین شهری بود که دوباره توسط مسلمانان تسخیر شد. بازپسگیری رها توسط مسلمانان به فراخوان برای دومین دوره جنگهای صلیبی توسط پاپ انجامید.
دیدگاه صلیبیان [ویرایش]
دولتهای صلیبی تشکیلشده پس از نخستین جنگ صلیبی
تاریخ نگاران صلیبی رنجها و سختیهایی را که نخستین گروه صلیبیان در رسیدن به مناطق داخل امپراتوری بیزانس، سوریه مسلمان و سپس اورشلیم متحمل شدند برمیشمرند؛ همچنین قصابیهای وحشتناک یهودیان بوسیله گروه دوم صلیبیون زمانی که به سرزمینهای داخلی رسیدند[۲۸]؛ به دنبال غذا بودن و گرسنگی کشیدن؛ معجزههای مرتبط با ادعای پیداکردن صلیب مقدس در انطاکیه؛ رقابت بین شاهزادگان اروپایی بر سر قدرت؛ و نهایتا تسخیر اورشلیم. اینها موفقیتهایی بودند که صلیبیان را باوجود اختلافات بسیار زبانی، شیوه رهبری و شیوه جنگ با هم متحد ساخت. همینکه چنین گروهی توانستند به اورشلیم برسند قابل توجهاست که البته به دلایل زیر ممکن شد: یکم، تفرقه میان مسلمانان؛ دوم، مسلمانان مناطق مختلف برداشت اشتباهی از حضور لشکر صلیبی داشتند. به نظر میرسد که آنها نیروهای مسیحی را مرتدهایی فراری از فقر و جنگ قلمداد کردهبودند. این تعبیر منجر به دستکم گرفتن خطر نیروهای صلیبی به امنیت مسلمانان شد که باوجود اینکه ضعیف بودند اما از نظر مذهبی بسیار باانگیزه بودند.[۲۹]
بحثهای آکادمیک [ویرایش]
تصویر قرونوسطایی از پیتر هرمیت رهبر شوالیهها، سربازان و زنان به سمت اورشلیم در جنگ صلیبی یکم این بخش نوشتار نیازمند گسترش است.
جنگ صلیبی ۱۱۰۱ [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی ۱۱۰۱
پس از موفقیتهای صلیبیان در جنگ صلیبی یکم صلیبیون یک سلسله جنگهای صلیبی کوچکی به راه انداختند ولی در سه جنگ مختلف از سپاه منظم قلیچ ارسلان شکست خوردند. گاه این جنگهای صلیبی جزوی از جنگ صلیبی یکم شمردهمیشوند.[۳۰]
جنگهای صلیبی نروژی ۱۱۰۷ تا ۱۱۱۰ [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگهای صلیبی نروژی
سیگیورد یکم نروژی نخستین پادشاه اروپایی بود که در جنگهای صلیبی شرکتکرد و لشکرش مسلمانان را در سه جبهه اندلس، بالئارس و سرزمینهای مقدس شکست داد و به باقی صلیبیون پیوست.
سازماندهی دولتهای صلیبی [ویرایش]
پس از جنگ صلیبی یکم، صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای شوالیههای معبد و هاسپتیالر (مهمان نواز)، تشکیل داده شد. این شوالیهها در عین حال نجیب زاده نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس میآمدند، محافظت میکردند و هزینه بیمارستانی را که ایتالیاییها در سرزمین مقدس ساخته بودند را نیز میپرداختند. به سال ۱۱۴۲ مهاجرانی از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر میشوند. آنها شروع به ساخت قصرهایی از جمله قلعه شهسواران در سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای میدادند.
جنگ صلیبی دوم (۱۱۴۷ تا ۱۱۴۹) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی دوم
اروپا و دولتهای مسیحی در شرق در سال ۱۱۴۲
بعد از یک دوره زندگی آرام مسلمانان و مسیحیان در کنار هم در سرزمینهای مقدس، مسلمانان رها را فتح کردند. واعظان مسیحی متعددی دعوت به یک دوره جدید جنگهای صلیبی کردند. لشکریان فرانسوی و آلمان جنوبی به ترتیب به رهبری لوئی هفتم و کنراد سوم در سال ۱۱۴۷ به اورشلیم تاختند اما نتوانستند پیروزی مهمی کسب کنند. تنها توانستند دمشق را که شهری بیطرف بود تسخیر کنند، هر چند این شهر به زودی توسط نورالدین زنگی، دشمن اصلی صلیبیان٬[۳۱] بازپس گرفتهشد. هرچند در آنسوی مدیترانه صلیبیان در پرتغال پیروزیهای مهمی کسب کردند و با همکاری پادشاه پرتغال آفونسو اول توانستند در سال ۱۱۴۷ لیسبون را از مسلمانان بازپس گیرند.[۳۱] در سال بعد بخشی از این گروه از صلیبیون با همکاری کنت بارسلونا توانستند طرطوشه را فتح کنند[۳۲]. به سال ۱۱۵۰ در جبهه سرزمینهای مقدس پادشاهان فرانسه و آلمان بی نتیجه به کشورهایشان برگشتند. برنارد قدیس که موعظههای او منجر به جنگ صلیبی یکم شدهبود از شدت خشونتهای اشتباهی و کشتار یهودیان ناراحت بود.[۵] آلمانیهای شمالی و دانمارکیها در سال ۱۱۴۷ به وندها در شرق اروپا حمله کردند ولی ناموفق بودند.
جنگ صلیبی سوم (۱۱۸۷ تا ۱۱۹۲) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ سوم صلیبی
مجسمه صلاحالدین ایوبی در دمشق
مسلمانان مدتها در جنگ داخلی میان خود بودند تا سرانجام توسط صلاحالدین ایوبی با هم متحد شدند و یک دولت واحد تشکیل دادند.[۳۳] در سال ۱۱۸۱ مسلمانان به فرماندهی صلاحالدین صلیبیون را در جنگ حطین به سختی شکست دادند و پس از آن به سادگی با شکست دادن لشکریان متفرق صلیبی تمام شهرها (از جمله بیت المقدس) را به جز چند شهر ساحلی بازپس گرفتند. امپراطوری بیزانس از ترس صلیبون با مسلمانان متحد شد.
پیروزیهای صلاحالدین اروپا را شوکهکرد. برای جبران این فاجعه امپراطور آلمان فردریک بارباروسا، شاه فرانسه فیلیپ دوم و شاه انگلستان ریچارد شیردل با دخالت اندک پاپ یک جنگ صلیبی دیگر را پایهگذاری کردند. فردریک در راه مرد و تنها اندکی از سربازانش به سرزمینهای مقدس رسیدند. شاه فیلیپ به بهانه دروغین ناخوشی به فرانسه برگشت با این انگیزه که دوک نرماندی را از چنگ ریچارد دربیاورد. در جنگی به سال ۱۱۹۱ ریچارد قبرس را از بیزانسیها گرفت.[۳۱] در قرنهای بعد قبرس به عنوان پایگاه صلیبیون استفاده شد و تا سال ۱۵۷۱ در کنترل مسیحیان ماند.[۳۱] پس از محاصرهای طولانی ریچارد عکا را از مسلمانان گرفت و تمامی مسلمانان پادگان را به اسارت گرفت. بعدها او تمامی این مسلمانان پس از مذاکرات ناموفق از دم تیغ گذراند. سپاه صلیبی به سمت جنوب در امتداد ساحل مدیترانه پیش رفت. آنها مسلمانان را در نزدیکی ارصف شکست دادند، شهر بندری یافا را گرفتند و مشرف به بیتالمقدس شدند.[۳۱] پس از این جنگ بسیاری از صلیبیان به اروپا بازگشتند و ریچارد به این نتیجه رسید که درصورت تصرف بیتالمقدس قادر به دفاع از آن نخواهد بود. بنابراین او برای فتح شهر اقدام نکرد و در سال بعد معاهده صلحی با صلاحالدین امضا کرد.
براساس صلحنامه بین ریچارد و صلاحالدین بیتالمقدس تحت کنترل مسلمانان باقیماند اما زائران غیرمسلح مسیحی اجازهیافتند تا شهر را زیارت کنند. بیتالمقدس و پادشاهی همجوار (به جز چند شهر ساحلی) همچنان تحت قانون اسلامی اداره میشدند.[۳۴][۳۵] ریچارد شیردل در راه بازگشت به انگلستان بهوسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی میشود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب میکند.
جنگ صلیبی چهارم (۱۲۰۲ تا ۱۲۰۴) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی چهارم
امپراطوری لاتین و تقسیم بیزانس پس از جنگ صلیبی چهارم در سال ۱۲۰۴
پس از موفقیتهای اندک در جنگ صلیبی سوم، اشتیاق اندکی در اروپاییان برای یک جنگ دیگر باقی ماندهبود. در سال ۱۲۰۲ جنگ صلیبی چهارم به درخواست پاپ اینوسنت سوم با انگیزه حمله به سرزمینهای مقدس از راه مصر آغازشد. صلیبیون برای تامین کشتیهای مورد نیاز با انریکو داندولو حاکم جمهوری ونیز قرارداد بستند. داندولو کشتیها را فراهم کرد اما صلیبیان قادر به پرداخت هزینهها نبودند. لذا داندولو از آنها خواست که در عوض بدهیشان با حمله به شهر بندری زادار آن را تحت اطاعت جمهوری ونیز درآورند.
پس از حمله به زادار و غارت آن صلیبیون دوباره متوجه شدند که از عهده بازپرداخت اجاره کشتیهای داندلو برنمیآیند. به همین دلیل رهبران صلیبی تصمیمگرفتند تا به قسطنطنیه بروند و شاهزادهای تبعیدی که به آنها وعده کمک دادهبود را دوباره برتختبنشانند. پس از یکسری سوتفاهمها و بروز خشونتها، صلیبیان شهر را در سال ۱۲۰۴ تسخیر کردند و دولتی به نام امپراتوری لاتین بههمراه چند دولت صلیبی دیگر بوجود آوردند. صلیبیان قسطنطنیه را غارتکردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند. معمولا این وقایع آخرین نقطه جدایی بزرگ بین کلیسای ارتدکس شرقی و کلیسای کاتولیک بهشمار میآیند.
(راست) کشتار کاتارها، (چپ) پاپ اینوسنت سوم در حال تکفیر کاتارها
جنگ صلیبی علیه کاتاریسم [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی علیه کاتاریسم
این جنگ صلیبی در سال ۱۲۰۹ به منظور از بین بردن کاتاریسم از اوکیتانیا در جنوب فرانسه امروزی آغاز شد.[۳۶] این جنگها که نزدیک به یک دهه به طول انجامیدند، بیشتر به خاطر گسترش قلمرو فرانسه شمالی به مناطق جنوبی بود و در نهایت خوارج کاتار و مردم مستقل جنوب فرانسه به دست صلیبیون نابود شدند.[۳۷]
جنگ صلیبی کودکان [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی کودکان
جنگ صلیبی کودکان اثر گوستاو دور
یک جنبش ناگهانی جوانان در سال ۱۲۱۲ در آلمان و فرانسه جمعیت بزرگی از جوانان و نوجوانان دهقان را که بعضی زیر ۱۵ سال داشتند را جذب خود کرد. آنان باور کردهبودند که جایی که صلیبیان پیر و پر از گناه شکست خوردهاند میتوانند پیروز شوند و نیروی معجزهآسای ایمانشان میتواند در جایی که قوای نظامی نتوانسته، پیروز شود. بسیاری از کشیشان محلی و پدر و مادران هم این التهابات مذهبی را تقویت و تشویق میکردند. پاپ و اسقفها با این امر مخالف بودند ولی نتوانستند مانع آن شوند. گروهی متشکل از هزاران جوان به رهبری فردی آلمانی به نام نیکولاس به سمت ایتالیا به راه افتادند. حدود یکسوم آنها در حین گذر از کوههای آلپ زندهماندند و حتی به جنوا نیز رسیدند. گروهی دیگر نیز به بندر مارسی رسیدند. آنهایی که خوششانس بودند توانستند به خانهشان برگردند ولی بسیاری به عنوان برده برای تمام عمر در بردهفروشیهای مارسی به فروش رفتند. منابع در مورد این واقعه پراکنده و مبهماند و مورخان هنوز دقیقا نمیدانند چه اتفاقاتی افتادهاست.[۳۸]
جنگ صلیبی پنجم (۱۲۱۷ تا ۱۲۲۱) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی پنجم
با گردهماییها، دعاها و موعظهها کلیسا تلاشکرد تا جنگ صلیبی دیگری راهبیاندازد. در سال ۱۲۱۵، چهارمین شورای قصر لاتران طرحی برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس ریخت. در مرحله اول سپاهی از اتریش و مجارستان به نیروهای پادشاهی بیتالمقدس و شاهزادگی انطاکیه پیوستند تا به بیتالمقدس حمله کنند. در مرحله دوم در سال ۱۲۱۹ صلیبیون با پیروزی بزرگی دمیاط در مصر را تسخیر کردند ولی در پی اصرار نماینده پاپ در حملهای بیپروا به قاهره در ژوئیه ۱۲۲۱ شکست خوردند و به خاطر کمبود آذوقه و مهمات صلیبیان مجبور به عقبنشینی شدند. در شبیخونی به رهبری کامیل پادشاه ایوبی مصر، بسیاری از صلیبیان کشتهشدند و مابقی مجبور به تسلیم شدند و کامیل درخواست صلح هشت ساله آنان را پذیرفت.
در سال ۱۲۱۹ فرانسیس آسیزی از جبهه نبرد در دمیاط گذشت تا با کامیل مذاکره کند اما او و همراهش اسیر و مضروب شده و به پیش سلطان بردهشدند. قدیس بناونچور مینویسد که کامیل تحت تاثیر فرانسیس قرار گرفتهبود و مدتی را با او گذراند. کامیل به فرانسیس اجازه عبور داد و به او پیشنهاد هدایای بسیاری کرد ولی فرانسیس فقط یک شیپور را قبول کرد تا با آن مومنان را به عبادت فراخواند. این امر سرانجام منجر به پایگذاری فرقه فرانسیسکن شد.
جنگ صلیبی ششم (۱۲۲۸ تا ۱۲۲۹) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی ششم
امپراتور مقدس روم فردریک دوم بارها قول به آغاز یک جنگ صلیبی داد ولی به قولش عمل نکرد که باعث تکفیرش از سوی پاپ گرگوری نهم به سال ۱۲۲۸ شد. با اینحال او از بندر بریندیسی حرکت کرد و به عکا رسید. اگرچه جنگی رخ نداد اما او با کامیل عهدنامه صلحی امضا کرد که به موجب آن مسیحیان بر اکثر بیتالمقدس و نواری از منطقه بین بیتالمقدس و عکا حکومت میکردند و مسلمانان همچنان قبةالصخره و مسجدالاقصی را در اختیار داشتند. بنابراین او موفقیت غیرمنتظرهای را بدست آورد. در سال ۱۲۲۵ او با وارث پادشاهی بیتالمقدس ازدواج کرد و پس از مرگ وارث در سال ۱۲۲۸ به پادشاهی بیتالمقدس رسید.[۳۹] صلح ده سال به طول انجامید در حالیکه بسیاری از مسلمانان از اینکه کامیل از حکومت بیتالمقدس دستکشیدهبود ناخشنود بودند. در سال ۱۲۴۴ طی فتح بیتالمقدس مسلمانان دوباره حکومت بیتالمقدس را دردست گرفتند.[۲۷]
جنگ صلیبی هفتم (۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی هفتم
در سال ۱۲۴۴ خوارزمشاهیان با همدستی مملوکها بیتالمقدس را تصرفکردند. اروپاییان که بارها دستبهدست شدن بیتالمقدس بین مسیحیان و مسلمانان را تجربه کردهبودند دیگر به فراخوانهای پاپ برای بازپسگیری بیتالمقدس بیاعتنا شدهبودند. سرانجام لویی نهم حاضر به جنگ صلیبی شد. صلیبیون در سال ۱۲۴۴ در غزه با قوای خوارزمشاهیان به رهبری ظاهر بیبرس روبرو شدند و طی ۴۸ ساعت کاملا منهدم شدند. بسیاری از مورخان این جنگ را ناقوس مرگ پادشاهی آتنمرز، یکی از دولتهای صلیبی، میدانند.
لویینهم جنگ صلیبی دیگری را بر علیه مصریان در سالهای ۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴ تدارک دید. صلیبیون در این جنگ شکست قاطعی خوردند و لویی اسیر شد. عربها خونبهای هنگفتی بابت آزادی لویی دریافت کرده و او را آزاد کردند.[۴۰]
تابلو مینیاتور مرگ لویی نهم طی محاصره تونس در جنگ صلیبی هشتم
جنگ صلیبی هشتم (۱۲۷۰) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی هشتم
در سال ۱۲۷۰ لویی نهم با نادیده گرفتن توصیه مشاورانش دوباره به عربها در تونس و شمال آفریقا حملهکرد. او گرمترین فصل سال را انتخاب کرد و درنتیجه سپاهش به خاطر بیماریهای مختلف هلاکشدند. لویی خودش هم مرد و تلاشش برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس ناکام ماند.[۴۱]
جنگ صلیبی نهم (۱۲۷۱ تا ۱۲۷۲) [ویرایش]
نوشتار اصلی: جنگ صلیبی نهم
مغولان در نبرد سرنوشتساز عین جالوت از مصریان به سختی شکستخوردند.
در سال ۱۲۷۱ ادوارد یکم انگلستان پس از همراهی با لویی نهم در جنگ صلیبی هشتم جنگ صلیبی دیگری را بر علیه بایبرس آغاز کرد. لویی که در تونس مرد و با شکست صلیبیون در جنگ نهم جنگهای صلیبی در خاورمیانه پایان یافتند.[۴۲] در شمارهگذاری جنگهای صلیبی گاهی جنگ صلیبی نهم را بخشی از جنگ صلیبی هشتم بهشمار میآورند.
در سالهای پایانی صلیبیان که با خطر مملوکهای مصری مواجه بودند امید به اتحاد با مغولها بسته بودند. ایلخانان مغول تصور میشد که به مسیحیت نزدیکتر هستند و شاهزادگان فرانکی در چند مورد توانسته بودند مغولها را برای حمله به چندین ناحیه در خاورمیانه تحریک و سازماندهی کنند.[۴۳] اگرچه مغولها تا دمشق تازشهای موفقیتآمیزی داشتند، آنها نتوانستند به طرز موثری با صلیبیان در حمله به سرزمینهای مقدس هماهنگ شوند و در جنگها از مصریان شکست خوردند. بزرگترین شکست مغولان در جنگ تعیینکننده عین جالوت به سال ۱۲۶۰ بود. سرانجام مملوکها به رهبری بایبرس تصمیم خود برای پاکسازی شام از فرانکها را به تدریج عملیکردند. با سقوط انطاکیه (۱۲۶۸)، طرابلس (۱۲۸۹)، و عکا (۱۲۹۱) مسیحیانی که قادر به فرار نبودند کشتهشدند یا به بردگی درآمدند و بهاینترتیب آخرین آثار مسیحیت از شام ناپدید شد.[۴۴][۴۵]
پیامدها [ویرایش]
صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز میگشتند. در کتاب تاریخ نهضتهای دینی معاصر اثر علی اصغر حلبی پایان جنگ ۱۲۷۰م عنوان شدهاست
آثار جنگهای صلیبی [ویرایش]
لوت (عود) [ویرایش]
شوالیههایی که از جنگهای صلیبی در خاورمیانه باز میگشتند، رهآوردهای فراوانی را از سرزمینهای عربی با خود به اروپا آوردند که یکی از این رهآوردها ساز بربط یا همان عود میباشد. موسیقی نواخته شده با ساز عود، در دربار پادشاهان قرون وسطی محبوبیت خاصی به دست آورد. آهنگهای عود روی سیمهای پنج جفتی ساز عود نواخته میشد.
شکر و ادویه [ویرایش]
در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده میکردند. صلیبیان نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینهها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت. صلیبیان همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانههای خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوههای خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت-شهر ونیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود.
بهداشت و طرز لباس پوشیدن [ویرایش]
صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیان لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت میگرفت. هنگامی که آنها به خانههای خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه میداشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیون بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند میکردند و مجعد میساختند و آن را با حنا رنگ میکردند.
پارچههای بسیار زیبا [ویرایش]
پارچههای زیبای بافته در سرزمینهای اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچههای نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی بهعنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان میآویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیون از خاورمیانه به ارمغان میبردند. مسلمانان فرشها و قالیچههای رنگی میبافتند که صلیبیون با خود به کشورشان میبردند.
قالیچههای ایرانی [ویرایش]
بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچههای ایرانی کف اتاقها ورودی مبلهای خانههای قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده میشد.
افزار موسیقی [ویرایش]
بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد.
عینک [ویرایش]
صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسیهای طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسیهای محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شدند.
سفر به بیت المقدس [ویرایش]
نخستین گروه از جنگجویان صلیبی از راه خشکی به فلسطین سفر کردند. آنها از مجارستان عبور کرده و مستقیم از میان قسطنطنیه گذشتند و بعد به ارض مقدس (سرزمین فلسطین) پا گذاشتند. کشتیهای آنها استحکام لازم را نداشت و قادر به سفر دریایی نبودند. اما بعداً جنگجویان صلیبی از راه دریا و از طریق مدیترانه به بیت المقدس سفر کردند.
سفر جنگجویان صلیبی [ویرایش]
سفر به سرزمین مقدس، چه از راه دریا چه از راه خشکی، طولانی و مخاطره آمیز بود. اولین گروه از جنگجویان صلیبی بعد از ۳ سال به بیت المقدس رسیدند.
دانشهای ایرانیان [ویرایش]
صلیبیان علوم ایرانی را در شمال اروپا منتشر ساختند. علوم جدیدی را که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از ۰ تا ۹ (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند و یا در برخی کتب تاریخی کشف قوانین حرکت کروی بودن زمین و اختراع عدسی را به مسلمانان نسبت داده و معتقدند که این اختراعات و اکتشافات یا بعدا ترجمه و به نام اروپاییان ثبت شده یا ندانسته برای بار دوم این دستاوردها را کشف و اختراع کردند مثلا اختراع عدسی و تلسکوپ در بین مسلمانان مربوط به حدود قرن دهم و یازدهم میلادی توسط دانشمند مسلمان (ابن هیثم) است ولی مجامع جهانی اختراع تلسکوپ را به گالیله نسبت دادهاند لازم به ذکر است که در جنگ صلیبی یکم تمام کتب مسلمانان سوزانده شد ولی در جنگ صلیبی دوم به دستور کلیسا و یا پادشاه کتب باقی مانده جمع آوری و به اروپا اورده شد. در نتیجه علوم ایرانی-اسلامی به اروپا راه یافت و به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت. الکامل فرزند ارشد صلاح الدین نیز پس از فهمیدن علاقه فردریک دوم به دانش مسلمانان، گروهی از ریاضیدانان و منجمان مسلمان را روانهٔ کاخ فردریک کرد(این کار با خشم شدید پاپ وقت همراه بود.)
جذام [ویرایش]
نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب میگذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر میداد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد میشدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانهها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی میخواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه» دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگهایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند.
منبع:fa.wikipedia.org
نظرات شما عزیزان: